ازونجایی که هردفه قرار بوده برم، یه جوری تقدیر منو ضایع کرده،این بار هم اومدم اینجا بنویسم دارم میرم تا انشاالله تقدیر ضایعم کنه باز

نمیخام پستم غمگین بشه چون قرار نیس یه خدافظی تلخ داشته باشیم

قرار نیس تلخ باشه چون قرار نیس بشتافم ب دیار باقی

رفتنم نهایتا یکی دو هفته

نشد، یکی دو ماه

نشد، یکی دو سال

خیییییلی دیگه بخاد نشه ، پنج سال طول میکشه

الان خنده هام یه چی توو مایه های خنده های جوکره

یه وخ با خودتون فک نکنین که این آدم(ینی اینجانب) که خودش از رفتن بقیه گلایه میکرد، حالا تا تقی ب توقی میخوره بانگ رفتن سر میدهد!!

همانا بدانید و آگاه باشید من ازین بانگ ها سر نخاهم داد تا کارد ب استخونم برسه و از اونم رد کنه و کلن دستمو از دنیا قطع کنه

الانم قراره همچین اتفاقی بیوفته. دعا کنید نیوفته چون هیچ کار دیگه ای از هیچ کس بر نمیاد.

دوستون دارم، مواظبتون باشین :))

.

بعدا نوشت: راسی یلداتون هم مبارک^_^

امسالم قسمت نبود پست یلدایی بذارم.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها